جملات و داستانهای زیبا وآموزنده

جملات و داستانهای زیبا وآموزنده


مهدی در انتظار شیعیان حقیقی علی علیه السلام
http://weblog.sarir209.com/archives/docu0003.JPG
 
أین مثل مالک؟ ‌أین عمار؟ أین ذوالشهادتین؟

کجاست مثل مالک؟ کجاست عمار؟ کجاست ذوالشهادتین؟


دیرگاهی پیش بود که صدای گلایه علی (ع) در حد فاصل کوفه و شام برخاست.آن هنگام که مالک اشتر و عمار و ذوالشهادتین، یعنی یاران صدیق علی (ع) به شهادت رسیده بودند و علی تنها مانده بود. سئوالی که جوابی در پی نداشت.


روزها برآمدند و شبها فرو رفتند. روزگار دیگری آمد. روزی به بلندای روزگار،‌عاشورا!


آن روز هم، امام دیگری بود  و ندای دیگری:‌« هل من ناصر ینصرنی؟ » این ندا هم زمانی بر آمد که ابوالفضل علمدار، علی اکبر، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و ... در برابر چشمان حسین (ع) به خون غلتیده بودند و او سرداری بود تنها مانده . پس سئوال همان سئوال بود، جواب هم همان جواب : سرهای فروافتاده، دستهای به عقب کشیده شده، چشمان شرمزده و خجلت زده ای که به دنبال محل فراری چون زمین هستند نا از تیررس نگاه امام فرار کنند. بجز 72 تن؟! همین !


آیا جواب سؤالی بدان عظمت، سئوالی که زمین و زمان، فرشتگان و ملایک برای جوابش هروله می کردند، همین بود؟!


نه ! نبود !‌و از همین رو بود که علی جوابش را از محراب با فرق خونینش گرفت و حسین بر سر نیزه !


آن روزگار گذشت و امروز، روزگار دیگری است. امروز نیز روز امام دیگری است. اما همچنان همان سئوال باقی است :


- کجاست یاریگری  که به یاری امامش بشتابد؟


و جواب نیز همان ! سکوت !‌خجلت ! غلفت ! ترس !


دیگرگاهی است که هر روز ندایی در صحن دل شیعیان می پیچد :


« کجاست یاریگری که به یاری مهدی بشتابد؟!»


و ما همچنان چشمان شرمزده و گنهکار، اما مشتاقمان را به زمین دوخته ایم. سر به جانب دیگری گردانده ایم و دستانمان را به کار دنیا مشغول داشته ایم ! و او هر روز دلتنگ عاشقی، منتظر یاریگری ، با گلویی بغش آلود، چشمان امیدوارش را که از نگرانی برای شیعیان اشک آلود است به آسمان دوخته :


- پس کی ؟


آری !‌امروز دیگر آن روزگار نیست، که این آخرین حجت خدا، بقیه الله الاعظم (عج) هم به سرنوشت اجداد اطهرش دچار گردد.


او در پس پرده می ماند تا آنگاه که مالک ها، عمارها، حبیب ها و ابالفضل هایش را پیدا کند.


اومانده است تا زمین خدا ،‌از حجت خالی نماند و ظهوراو محقق نمی شود مگر به حضور مالک ها،‌عمارها، و حبیب ها.


به راستی ! ما که ادعای علوی بودن را بر سینه داریم و چشم به راه قیام مهدی (عج) هستیم،


هیچ با خود فکر کرده ایم که امروز هم ندای أین مثل مالک، أین عمار، أین ذوالشهادتین علی (ع) از حنجره فرزندش مهدی (عج) در فضا طنین انداز است !


هیچ با خود فکر کرده ایم که امروز مهدی (عج) بیش از هر کس دیگر،‌در انتظار منتظران واقعی خویش است ؟!


هیچ با خود فکر کرده ایم که آیا این ندای حضرت را پاسخ دهنده ای هست؟


افسوس که پاسخ دهندگان بسیار اندکند.


افسوس که اگر شیعیان واقعی علی (ع) اندک نبودند، فرزندش در پرده غیبت باقی نمی ماند.


آری، آن هنگام که ندای «فزت و رب الکعبه» علی (ع) در محراب مسجد کوفه طنین انداز شد،


چشمانش نگران چنین روزهایی بود.


روزهایی همچون امروز که زمان بی تاب ظهور فرزندش و مکان بی قرار شنیدن ندای «أنا المهدی» اش می باشد.


آیا او را جوابگویی هست؟


شیعیان علی !


 درک این حقیقت را به کدامین لحظه واگذارده ایم؟ فرصت ها از دست می رود.


شاید از هنگام ظهور اندکی بیش نمانده باشد !


لحظه ها از دست رفت،


عمرما بر باد رفت


 
نويسنده: مجید | تاريخ: دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:مهدی در انتظار شیعیان حقیقی علی علیه السلام, | موضوع: <-CategoryName-> |